لطف حق
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۰۸:۴۷:۰۳
نظرات (0)
مادرموسی،چوموسی رابه نیل
درفکند،ازگفته رب خلیل
خودزساحل کردباحسرت نگاه
گفت کای فرزندخردبی گناه
گرفراموشت کندلطف خدای
چون زهی زین کشتی بی ناخدای
وحی آمدکاین چه فکرباطلست
رهرومااینک اندرمنزلست
ماگرفتیم آنچه راانداختی
دست حق رادیدی ونشناختی
درتو،تنهاعشق ومهرمادریست
شیوه ما،عدل وبنده پروریست
نیست بازی کارحق،خودرامباز
آنچه بردیم از تو،باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوشتراست
دایه اش سیلاب وموجش مادر است
رودها ازخودنه طغیان می کنند
آنچه می گوییم ما،آن می کنند
به که برگردی،به ما بسپاردیش
کی توازمادوست ترمی داریش
قطره ای کز جویباری می رود
ازپی انجام کاری می رود
میهمان ماست،هرکس بینواست
آشنا با ماست،چون بی آشناست
مابخوابیم،ارچه مارارد کنند
عیب پوشی ها کنیم،اربدکنند
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]