مرثيه
فداي پيكرپارت حسين
فداي اين قلب فكارت حسين
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
فداي پيكرپارت حسين
فداي اين قلب فكارت حسين
چه شد بگو پيرهن كهنه ات ايمه جبين
كه نيست اندرتنت ايا شهنشاه دين
گمان من برده اند از تن تو مشركين
فتاده عريان بدن پيكر رخشان تو
يا ابتا سكينه قربان تو
بروي خاك سيه چرا مكان كرده اي
در اين بيابان چرا تو آشيان كرده اي
زچيست دوري پدر ز كودكان كرده اي
خيز نگر يكدمي حال عزيزان تو
يا ابتا سكينه قربان تو
ميانه آفتاب پيكر تو غرقه خون
فتاده اي ماهتاب زظلم اعداي دون
ز ماتم غربتت جهان بود قيرگون
سكينه دارد فغان ز داغ هجران تو
يا ابتاسكينه قربان تو
ياابتا كي رود داغ تو از دل بيرون
بروي نعشت نگركه ريزم ازديده خون
چرا پدرجان شده خرگه تو واژگون
بگوكجا رفته اندآنهمه ياران تو
ياابتا سكينه قربان تو
خيز اي مير علمدار نگر خوارشدم
بيتاب دركف قوم ستمكار گرفتارشدم
بيكس و يار در اين دشت ستم زار شدم
سيل خون ريزد هر لحظه ز مژگانم اخي
اي ابوالفضل ايا ماه درخشانم اخي
تا تو بودي پسه خصم بدل داشت هراس
خيز از جاي نگويند گروه نشناس
كشته گرديده ز شمشير مخالف عباس
برنعش تو بين ديده گريانم اخي
اي ابوالفضل ايا ماه درخشانم اخي
يك جهان دشمن و من يك تن طفلان
كودكان تشنه هم منتظرند از پي آب
تو بخون خفته چه دلها ز عطش گشته كباب
سوخته ز آتش طفلان سرو سامان اخي
اي ابوالفضل ايا ماه درخشانم اخي
خيزاي جان برادر تو علي را بردار
ياريم ساز در اين معركه شيرشكار
چكنم يك تنه با اين پس كفر شعار
ديده كن بازنگردر كف عدوانم اخي
اي ابوالفضل ايا ماه درخشانم اخي
در مرثيه حضرت ابوالفضل
اي ابوالفضل ايا ماه درخشانم اخي
غم قتل تو چنان كرده پريشانم اخي