وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
نور حق

ابزار وبمستر

محشر

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۵۰:۰۱
فايلستان

ذره ذره نور حق را جلوه گاهي ديگر است

يك بيك بر وحدت ذاتش گواهي ديگر است

اهل دل بينند در هر ذره از حق جلوه

هر دم ايشانرا برخسارش نگاهي ديگر است

ديده حق بين نه بيند غير حق در هر چه هست

لاجرم او را بهر جا سجده گاهي ديگر است

عاقلان جويند حق را در برون خويشتن

عاشقان را از درون با دوست راهي ديگر است

مينمايد جلوه او در هر چه دارد هستيئي

ليك او را پيش خوبان جلوه گاهي ديگر است

آنچه مطلوبست يك چيزست نزد هر كه هست

ليك هر كس را بهرچيزي نگاهي ديگر است

عاشقان را در درون جان زشوقش نالهاست

هر نفس كايشان زنند آن دود آهي ديگر است

صبر برهجران آن آرام جان باشد گناه

زنده بودن در فراق او گناهي ديگر است

نيست كس را غيرظل حق پناهي در جهان

گر چه جاهل را گمان كورا پناهي ديگراست

گر غني را از متاع اين جهان عزاست و جاه

بينوا را روز محشر عزوجاهي ديگراست

پادشاه صورت ار دارد سپاه بيكران

از ملك درويش آگه را سپاهي ديگراست



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

صفا

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۵۰:۰۰
فايلستان

ز روي مهوشان چشمم دمي دل بر نمي‌دارد

ازين بهتر كسي از عمر حاصل بر نمي‌دارد

يكي ميگفت دل بردار از روي بتان گفتم

مرا عشقست چون جان كس ز جان دل بر نمي‌دارد

ز تيغ جور خوبان زنده ميگردد دلم آري

چنين مرغ از چنان صياد بسمل بر نمي‌دارد

دل از عشق مجازي رو بمعشوقي حقيقي كرد

چه حق بين شد دگر او مهر باطل بر نمي‌دارد

زمعني يافت چون صيقل ز صورت زنك كي گيرد

صفا چون يافت از جان دل ز تن گل بر نمي‌دارد



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

حساب دان

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۵۰:۰۰
فايلستان

چو من كسي كه ره مستقيم ميداند

صفاي صوفي و قدر حكيم ميداند

طريق اهل جدل جمله آفتست و علل

ره سلامت قلب سليم مي‌داند

كسيكه حسن تو ديده است و عشق فهميده است

مزاج طبع مرا مستقيم ميداند

چو عشق مظهر حسنست قدر من داني

از آنكه قدر گدا را كريم ميداند

رموز سر محبت حبيب مي‌فهمد

كنوز كنه سخن را كليم ميداند

بدوست دارد اميد و ز خويش دارد بيم

كسي كه معني اميد و بيم ميداند

براه مرگ روانست جاهل غافل

مسافريست كه خود را مقيم ميداند

بسوي حق بود آهنگ عارف حق‌بين

نه حزن باشد او را نه بيم مي‌داند

كسي كه لذت ديدار دوست را يابد

نعيم هر دو جهان كي نعيم مي‌داند

نديده است جمال و شنيده است نوال

كه ترك لذت دنيا عظيم مي‌داند

ميان خوف و رجا زاهد است سر گردان

دو دل شده دل خود را دو نيم ميداند

بگريه رفت ز خود فيض و طفل اشكش را

حساب‌دان هم درّ يتيم ميداند
 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

ساحل

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۴۹:۵۹
فايلستان

خويشتن را بي‌محابا در خطرها در فكن

در ميان بحر رو وابسته ساحل مباش

راه دور و وقت دير و مركبت زشت و ضعيف

بال عشقي چو بپر در بند آب و گل مباش

دمبدم در هر قدم هوش دگر در سر در آر

آگهي در آگهي جو مست لايعقل مباش

آگهي گر نيستت با عشق ميكن احتياط

رو دليلي جو چو عقلت نيست بي عاقل مباش

جمله عالم را همه حق دان و در حق ثبت شو

حق شنو حقگوي و حق‌بين حق شنو باطل مباش

چون حديث او كني سر تا بپا گفتار شو
 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

سجده حق

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۴۹:۵۸
فايلستان

ذّره ذرّه ز آسياي آسمان افتاده‌ايم

خورده آدم گندم و ما از جنان افتاده‌ايم

همنشين قدسيان بوديم در جنات عدن

حاليا در ظلمت اين خاكدان افتاده‌ايم

پخته نان ما خداي ما و ما از روي جهل

از براي نان بهر در چون خسان افتاده‌ايم

دست پرورد ملايك بوده خورده آب قدس

از بنان قدسيان اينجا بنان افتاده‌ايم

در كنار خويش ما را دوست پرورد و كنون

چون اسيران در ميان دشمنان افتاده‌ايم

بار سنگين امانت را بدوش افكنده‌ايم

از فضولي زير اين بار گران افتاده‌ايم

شكر لله نيستم از جستجو فارغ دمي

آنچه رفت از دست ما در كسب آن افتاده‌ايم

قومي از بهر سراغش پاي از سر كرده‌اند

ماهم از سر همره اين كاروان افتاده‌ايم

زين جهان در پرده ميجوئيم راه آن جهان

در قفس در جستجوي آشيان افتاده‌ايم

گرچه بيرون از زمين است و زمان دلدار ما

ما ببويش در زمين و در زمان افتاده‌ايم

گرچه فوق لامكانست و مكان مقصود ما

از خيالش در مكان ولا مكان افتاده‌ايم

ميفتد عكس جمالش دمبدم بر جان ما

ما بره دنبال اين برق جهان افتاده‌ايم

آفرين بر ديدهٔ حق بين ما كاندر جحيم

در تماشاي بهشت جاودان افتاده‌ايم

آفرين بر ديدهٔ بيناي عشق حق پرست

سجدهٔ حق كرده و پيش بتان افتاده‌ايم

 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

وحدت

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۴۹:۵۸
فايلستان

گر عارف حق بيني چشم از همه بر هم زن

چون دل به يكي دادي، آتش به دو عالم زن

هم نكتهٔ وحدت را با شاهد يكتاگو

هم بانگ اناالحق را بر دار معظم زن

هم چشم تماشا را بر روي نكو بگشا

هم دست تمنا را بر گيسوي پر خم زن

هم جلوهٔ ساقي را در جام بلورين بين

هم بادهٔ بي‌غش را با سادهٔ بي غم زن

ذكر از رخ رخشانش با موسي عمران گو

حرف از لب جان بخشش با عيسي مريم زن

حال دل خونين را با عاشق صادق گو

رطل مي صافي را با صوفي محرم زن

چون ساقي رنداني، مي با لب خندان خور

چون مطرب مستاني ني با دل خرم زن

چون آب بقا داري بر خاك سكندر ريز

چون جام به چنگ آري با ياد لب جم زن

چون گرد حرم گشتي با خانه خدا بنشين

چون مي به قدح كردي بر چشمهٔ زمزم زن



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

اقبال

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۴۹:۵۷
فايلستان

بي‌محابا بر من مجنون ميفشان پشت دست

چون سفر غافل مزن در تيغ عريان پشت دست

بار هر دوشي بقدر دستگاه قدرت است

برنمي‌دارد به غير از زخم دندان پشت دست

چشم دنيادار، هرجا مي‌گشايد دام حرص

مي‌نهد بر خاك كشكول گدايان پشت دست

خاك‌گردم كز غبار سرنوشت آيم برون

چون نگين نتوان زدن بر نام آسان پشت دست

دخل دركار جهان‌كم كن‌كه مانند هلال

مي‌شود از ناخنت آخر نمايان پشت دست

معني اقبال و ادبار جهان فهميدني‌ست

باوجودگنج در دست است عريان پشت دست

چشم واكردن درين محفل شگوني خوش نداشت

خورد سر تاپاي شمع آخر ز مژگان پشت د‌ست

طينت تسليم خوبان نيست باب انقلاب

هست دربست وگشاد پنجه يكسان پشت دست

ديدهٔ حق‌بين به وهم غير مي‌پوشي چرا

برچه عالم مي‌زني اي خانه ويران پشت دست

بي‌جمالت هركجا بستيم احرام چمن

بازگشتيم از ندامت‌گل به دامان پشت دست



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

يكتا

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۴۹:۵۷
فايلستان

تبسمهاي موج‌گوهر از ابروي پرچينت

تحير صيد مژگان هم بهشتي در نظر دارد

به زير بال طاووس است دل در چنگ شاهينت

وفا سر بر خط عهدت‌كرم فرمانبر جهدت

ترحم بندهٔ‌كيشت‌، مروت امت دينت

زيارتگاه يكتايي‌ست الفت خانهٔ دلها

نگردد غافل از آيينه يارب چشم حق‌بينت



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

اخلاص

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۴۹:۵۶
فايلستان

حكم لعنت ز فعل بي اخلاص

نيست با قاريان قرآن خاص

بس مصلي كه در ميان نماز

مي كند بر خداي عرض نياز

چون در صدق نيست باز بر او

مي كند لعنت آن نماز بر او

اين بود حال ساير قربات

چون صيام و قيام و حج و زكات

هر چه اخلاص نيست اكسيرش

گر زر ناب كم ز مس گيرش

چيست اخلاص آنكه كسب و عمل

پاك سازي ز شوب نفس دغل

نه در آن صاحب غرض باشي

نه ازان طالب عوض باشي

كيسه خود ازو بپردازي

سايه خود بر او نيندازي

حول خود از ميانه برداري

قوت خود تمام بگذاري

حول و قوت ز فضل حق بيني

گل حكمت ز باغ حق چيني

بخشش محض بيني اش ز خدا

بر تو جاري شده ز وهب عطا

ليك با اين همه خجل باشي

فعل ناكرده منفعل باشي

زانكه آن فعل گر چه فضل حق است

مبتني بر قضاي ما سبق است

مظهر آن تويي و در ظاهر

ساري احكام مظهر و ساير

گر چه خاليست فعل حق ز خلل

ناقص آمد عمل ز نقص محل

آب باران كه فصل فروردين

آمد از آسمان به سوي زمين

بود شيرين ولي به عرصه دشت

شور شد چون به خاك شوره گذشت

بود جان بخش بوي باد شمال

كه وزيد از مهب لطف و جمال

بر بيابان گرم كرد مرور

يافت اسم سموم و نعت حرور



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

قطره

۲۴ فروردين ۱۴۰۳
۰۸:۴۹:۵۵
فايلستان

قطره چون آب شد به تابستان

گشت آن آب سوي بحر روان

وز رواني خود به بحر رسيد

خويشتن را وراي بحر نديد

هستي خويش را در او گم ساخت

هيچ چيزي بغير او نشناخت

گاه او را عيان به صورت موج

ديد هم در حضيض و هم بر اوج

گاه ديدش به شكل تف و بخار

سوي بالا روان ز دريا بار

متراكم شد آن بخار و ز آن

متكون شد ابر در نيسان

متقاطر شد ابر و باران گشت

رونق افزاي باغ و بستان گشت

قطره ها چون به يكدگر پيوست

سيل شد بر رونده راه ببست

سيل هم كف زنان خروش كنان

تافت يكسر به سوي بحر عنان

چون به دريا رسيد و كرد آرام

شد درين دوره سير بحر تمام

قطره اين را چو ديد نتوانست

كردن انكار ديده و دانست

كوست موج و بخار و سيل و سحاب

اوست كف اوست قطره اوست حباب

هيچ جز بحر در جهان نشناخت

عشق با هر چه باخت با او باخت

از چپ و راست چون گشاد نظر

غير دريا نديد چيز دگر

همچنين عارفان عشق آيين

در جهان نيستند جز حق بين

ديده جمله مانده بر يكجاست

ليكن اندر نظر تفاوت هاست



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
نور حق
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به نور حق است. || طراح قالب avazak.ir