رنج
ما ز پى رنج پديد آمديم
نز جهت گفت و شنيد آمديم
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
ما ز پى رنج پديد آمديم
نز جهت گفت و شنيد آمديم
روى تو ظاهر است به عالم، نهان كجاست
گر او نهان بود به جهان، خود عيان كجاست؟
عالم شده است مظهرحسن و جمال تو
اى جان بگو كه مظهر و جان جهان كجاست؟
هر دمى مرگى و حشرى داديم
تا بديدم دستبرد آن كرم
گشت آسان بر من از لطف خدا
فهم اسرار بقا اندر فنا
زانكه با ما مى نمايد او عيان
حشر و نشرى دايماً اندر جهان
پيامبر (ص): «مَنْ اَحَبَّ لْقاءَ اللّهِ، اَحَبَّ اللّهُ لِقائَهُ: هر كه ديدار خدا را دوست بدارد، خدا ديدار او را دوست مىدارد».
ذات حضرت احديت آگاه و عالم به تمام موجودات كليه و جزئيه و بسيط و مركب و فلكي و عنصري و زماني و دهري ، و سرمدي و مجرد و مادي و برزخي است ، و از احاطه علم او ذره اي از ذرات «غيب و شهود» و آفرينش خارج نيست .
شير خدا شاه ولايت علي
صيقلي شرك خفي و جلي
روز احد چون صف هيجا گرفت
تير مخالف به تنش جا گرفت
غنچه پيكان به گل او نهفت
صد گل محنت ز گل او شكفت
روي عبادت سوي محراب كرد
پشت به درد سر اصحاب كرد
خنجر الماس چو بنداختند
چاك بتن چون گلش انداختند
گل گل خونش به مصلا چكيد
گشت چو فارغ ز نماز آن بديد
اين همه گل چيست ته پاي من
ساخته گلزار مصلاي من
صورت حالش چو نمودند باز
گفت كه سوگند به داناي راز
كز الم تيغ ندارم خبر
گرچه ز من نيست خبردارتر
طاير من سدره نشين شد چه باك
گر شودم تن چو قفس چاك چاك
جامي از آلايش تن پاك شو
در قدم پاك روان خاك شو
شايد از اين خاك به گردي رسي
گرد شكافي و به مردي رسي